نام:غلامرضا
نام خانوادگی:روحانی
نام مستعار:اجنه
سال تولد:۱۲۷۶ ش
سال وفات:۱۳۶۴
همکاری با نشریات:توفیق، نسیم شمال،گل زرد ،امید ،ناهید و…
آثار:
طلیعه فکاهیات روحانی
کلیات آثار
***
Gholamreza Rouhani
Basic Information
First name: Gholamreza
Last name: Rouhani
Gender: Male
Born:1897
Died:1985
Occupation: satirist, Poet and Journalist
Cooperation with magazines: Towfigh, Nasime shomal ,Omid ,Nahid
Name of his satire book(s): Kollyat-e Ash’ar – Ajenneh
***
نمونه آثار
سه پلشك آید و زن زاید ومیهمان برسد
عمه از قم برسد، خاله ز كاشان برسد
خبر مرگ عمقلی برسد از تبریز
نامهی رحلت دائی ز خراسان برسد
صاحب خانه و بقال محل از دو طرف
این یكی رد نشده، پشت سرش آن برسد
طشت همسایه گرو رفته و پولش شده خرج
به سراغش زن همسایه شتابان برسد
هم بلایی به زمین میرسد از دور سپهر
بهر ماتمزدهی بی سر و سامان برسد
اكبر از مدرسه با دیدهی گریان آید
وز پیاش فاطمه با ناله و افغان برسد
این كند گریه كه من دامن و ژاكت خواهم
آن كند ناله كه كی گیوه و تنبان برسد
كرده تعقیب ز هر سوی، طلبكار مرا
ترسم آخر كه ازین غم به لبم جان برسد
گاه از آن محكمه آید پی جلبم مأمور
گاه از این ناحیه آژان پی آژان برسد
مندراین كشمكش افتاده كه ناگه میراب
وسط معركه، چون غول بیابان برسد
پول خواهند زمن، من كه ندارم یك غاز
هر كه خواهد برسد، این برسد، آن برسد
من گرفتار دو صد ماتم و «روحانی »گفت
سه پلشك آید و زن زاید و میهمان برسد
***
آدم پرچانه
اگر عمري به زندانخانه افتي
و يا چون جغد در ويرانه افتي
به سوراخي پناه آري ز گرگي
به گير خرس در آن لانه افتي
و يا كت بسته در دارالمجانين
به چنگ مردم ديوانه افتي
از آن روحانيا خوشتر كه بيوقت
به گير آدم پرچانه افتي!
***
ماشین مشدی ممدلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
این اتولی که من میگم، فورد قدیم لاریه
رفتن توی این اتول، باعث شرمساریه
نه بابِ کورس شهریه، نه قابل سواریه
بار کشیده بس که از، قزوین و رشت و انزلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
ماشین مشدی ممدلی، صندلیاش فنر داره
بلیتفروش مشدی و، شوفُر بی هنر داره
بهر مسافرینِ خود، زحمت و دردسر داره
رفتن با اتول بود، باعث کوری و شلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
مسافر از بوی اتول، تا میشینه کسل میشه
از متلک شنیدن و بورشدن خجل میشه
بس که فشار به او میاد، دچار دردِ دل میشه
پاره شود لباس اگر، گیر کند به صندلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
این اتولی که از قفس، تنگتر و کوچیکتره
جای چهل مسافر، گنده و چاق و لاغره
شوفره بس که ناشیه، اتول همیشه پنچره
راه نرفته درمیره، لاستیکِ چرخِ اوّلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
این اتولِ شکسته از، سیستم قدیمیه
تایر اون قراضه و، پیستون اون لحیمیه
شوفره دائماً پیِ، لودهگری و لیمیه
سربالایی نمیکشه، مگر با خیلی معطلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
بس که ماشالا محکمه، راه نرفته پنچره
از حلبی شکستهها، ساخته مبل و صندلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
***