شعر و خوانش شعر:ابوالفضل زرویی نصرآباد
موسیقی:محمد سالاروند
تصویرگر:بهزاد باشو
مرکز پخش:آوای باربد
تلفن مرکز پخش:۶۶۹۰۱۲۷۰
***
حتما مثنوی «با معرفت های عالم» را خواندهاید یا در شب شعرها از زبان ابوالفضل زرویی شنیدهاید. کسانی که زرویی نصرآباد را بشناسند می دانند که این اشعار دغدغه های حقیقی اوست و خیلی از مخاطبان جدیدش نیز با این اشعار او را شناخته اند.
***
اي جماعت! چطوره حالاتتون؟
قربون اون فهم و كمالاتتون
گردنتون پيش كسي خمنشه
از سربنده، سايهتون كمنشه
راز و نياز و بندگيتون درست
حساب كتاب زندگيتون درست
بنده ميشم غلام دربستتون
پيش كسي دراز نشه دستتون
از لبتون خنده فراري نشه
خدا نكرده، اشكي جاري نشه
باز، يه هوا دلم گرفته امروز
جون شما، دلم گرفته امروز
راست و حسينيش، نميدونم چرا
بيني و بينيش، نميدونم چرا
فرقي نداره ديگه شهر و روستا
حال نميدن مثل قديما، دوستا
شاپركها به نيش مجهز شدن
غريب گزا هم آشناگز شدن
***
تنگ غروب، كه شهر پرشد از«رپ»
ما مونديم و يه كوچه علي چپ
خورشيده مينشست كه ما پاشديم
رفتيم و گم شديم و پيدا شديم
رفتيم و چرخي دور ميدون زديم
ماه كه در اومد، به بيابون زديم
آخ كه بيابون چه شبايي داره
شب تو بيابون چه صفايي داره
شب تو بيابون خدا بساط كن
اون جا بشين با خودت اختلاط كن
دل كه نلرزه، جز يه مشت گل نيست
دلي كه توش غصه نباشه، دل نيست
اين در و اون در زدناش قشنگه
به سيم آخر زدناش قشنگه
دلم گرفته بود وغصه داشتم
منم براش سنگ تموم گذاشتم
نصفه شبي،به كوه تكيه كردم
نشستم و تا صبح گريه كردم
سجل و مدرك نميخواد كه گريه
دستك و دنبك نميخواد كه گريه
***
رولبمون هميشه خنده پيداست
ميخنديم،اما دلمون كربلاست
ساعت الان حدود چهار و نيمه
غصه نخور دادش، خدا كريمه
خوبه.خواهشا لینک دانلودش روهم بذارید
خداقوت / خیلی عالیه واسه فرار از این هیاهوی بی هدف گهگاهی هم یه طنز گویای جذاب گوش کرد
Pingback: دانلود بخشی از مثنوی با معرفت هااز طنز
Pingback: دانلود بخشی از مثنوی با معرفت هااز طنز
Pingback: دانلود بخشی از مثنوی گفت و گو های تنهاییاز طنز
Pingback: کتاب گویای با معرفت های عالماز طنز